امروز تولد ۱۷ سالگی خواهرم بود.فک کن ۱۷ سالگی.من که باورم نمیشه.دیگه خانومی شده برای خودش .میدونید تولد لاقل این خوبی رو داره که آدم یادش میفته خواهر کوچولوش حالا دیگه بزرگ شده ، برا خودش خانومی شده. ا اینکه اینقد بزرگ شده بغضم گرفته:// خب من هیچیم عین آدم نی :// باید بیشتر مواظب رفتارم باشم .سال دیگه خواهر کوچولوم ۱۸ سالش میشه :/.از ته ته ته قلبم دوسِت دارم . عمیق ترین آرزوی زندگیم برا توعه خواهر کوچولو( البته می‌دونم از نظرت لوس حرفیدم :/ و میخوای الان از هفت ناحیه قطع نخاعم کنی ://) یاد همه ی وقتایی که رو پات خوابیدم و زار زدم یاد همه دعواهاهمه خنده ها .حتی همه ی متنفر شدنهای لحظه ای ://
یه بغل بزرگ خواهری .
از خدا برای اینکه تورو به من داد خیلی  ممنونم .و اینکه وقتی بزرگ شدی یادت نره منو همیشه خونه ت دعوت کنی ، برای صرف ناهار یا شام البته :/ چون میدونی که من حوصله ی آشپزی ندارم :/ و احتمالا فقط خونه ی تو غذای گرم و دلچسبمو پیدا میکنم :/ یادت نره هیچوقت تنهام نذاری چون من از سوسک میترسم و این یه رازه چون به همه میگم نمی‌ترسم :/ یادت نره بهم سر بزنی چون من یه آدم فوق العاده م که تو سعادت آشنایی باهاشُ داشتی :/ و اینکه بذاری من برا یچیزای خونه ت نظر بدم آخه می‌دونی که من دوس دارم تو چادر یا غار زندگی کنم :/ البته این مورد آخر به نظرم غیر ممکنه :/ منظورم نظر دادنه :/ .
و 

این آهنگ رو اصن دوس دارم تو این پست بذارم :/ 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها