دلم برای بوی رنگ ، قلمو ، تینر ، کلاس نقاشی ، صندلی چوبی تنگ شده . دلم برای عصرای کلاس نقاشی تنگ شده. اوف چقد هوا خوبــه! انگار خودمُ توی خودم حبس کردم .کاری که واقعا میخوامُ نمیکنم .می‌خوام خودمُ بزنم به در و دیوار:/ از اجبار متنفرم متنفرم متنفرم:/ . قول میدم این آخرین اجبار زندگیمه:/.اولش خوب بودا اصن :/ همه چی همیشه به کامم بود .اصن مشکل از وقتی شروع شد که تن دادم به اجبار شرایط. منظورم این نیست آدمی منُ مجبور به کاری کرده باشه. خودم خودمُ تسلیم شرایط کردم .

ب.ن: وی هیچوقت از نقاشی با رنگ روغن خوشش نمی آید :/ ولی دوست دارد از نزدیک شاهد ماجرا باشد :/ نقاشی رنگ روغن از دور دلپذیر است ، نه وقتی قاطی آن میشود ://



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها